آخرین دیدار...(فقط خودش میدونه و خدا )

ساخت وبلاگ

یه روزی بهم گفت خدا نکنه تسنیم بره


اون روز باخودم قول دادم که وقتی گفتم سلام نگم خداحافظ


اخه ادم خداحافظی نبودم و نیستم ادم رفتن نبودم و نیستم


اون روز گفتم من نمیرم اما ...


حالا خودش میگه معذرت میخواد


معذرت میخواد که نمیتونه بمونه


دوست من عزیزم، تسنیم همیشه سرجاشه هیچ وقت

تنها نگذاشته کسی رو

اما همیشه تنهاش گذاشتن


گفت خدا نکنه خداحافظی کنی اما حالا خودش راحت از کنار این

موضوع گذشت

یه حرفی زد که نتونستم جوابشو بدم نه که جواب ندارم نه جوابشو

دارم اما به خودش هرگز نمیتونم بگم 

گفت که نبود که باهاش حرف بزنم اما تسنیم بود

اما چند وقت قبل بهم گفت :

شما خانوما تا وقتی ناراحنید کنار ادم میمونید 

وقتی که سبک شدید اروم شدید ادمو ول میکنید

ای کاش بود و هر دو حرف خودشو میخوند 

تا بفهمه فقط زن ها نیستند

اصلا این موضوع ربطی به جنسیت نداره 

وقتی دلت نلرزه وقتی احساسی نباشی

این موضوع برای هرکسی پیش میاد 


بعد گفت ببخش ؟ اولا واسه بخشیدن یه دل بزرگ میخواد یه روح

بزرگترکه من هیچکدومشونو ندارم


دوما من کسی نیستم که بخوام ببخشم یا نبخشم


اما یه جمله ام بود که گفت : زمین جای قشنگی بود اگه امثال

شما زیاد بود


اما من میگم : زمین جای قشنگی بود اگه فکرای ادما

پاکتر از اب بود


زمین جای قشنگی بود اگه دوستی ها رو بد تعبیر نمیکردن


اره ...


حرف اخر


برو خدا به همرات ؛ این ورد هر دعامه


شادی تو عزیزم ؛ همرنگ لحظه هامه

مثل همیشه میگم مواظب دلت باش 

                    بدرود....

( پ.ن :حیف که قسم خوردم مزاحمت نشم وگرنه حتما میومدم و جواب پیامتو میدادم ....

شرمنده ام نمیخوام اذیت بشی )


موضوعات مرتبط: دل نوشته ها ، مطالب مهم ، دل نوشته ها ( نامه ها) خودم
برچسب‌ها: اخرین دیدار , حرف اخر

...
ما را در سایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tasnimtanha بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 11:14